با همکاری دفتر پژوهش، آموزش و انتشارات نمایش جلسه نقد و بررسی نمایش «اسبهای انباری» برگزار شد

با همکاری دفتر پژوهش، آموزش و انتشارات نمایش
جلسه نقد و بررسی نمایش «اسبهای انباری» برگزار شد
جلسه نقد و بررسی نمایش «اسبهای انباری» با حضور رضا آشفته منتقد، پژوهشگر، مدرس تئاتر و عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، هومن نجفیان منتقد، پژوهشگر تئاتر و عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و رضا کرمی زاده کارگردان نمایش در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
در این جلسه ابتدا رضا آشفته با شرحی بر جایگاه تئاتر در بین سایر هنرها و تاثیر عمیق آن بر مخاطب به دلیل ویژگی هایی چون زنده بودن، پویایی، چشم در چشم بودن و … گفت: بنا به پیشینه گروه شادن، یکی از سبک های مدنظر آقای کرمی زاده و گشتاسب، رئالیسم جادویی است.
وی افزود: تکنیک اجرا در این اثر نسبت به آثار قبلی کارگردان، پیشرو تر است و آقای کرمی زاده چه در طراحی صحنه و چه هدایت بازیگران نشان داد قدم های مستحکم تری نسبت به قبل بر می دارد.
آشفته با اشاره به متن های تمثیلی و استعاری همچون نمایشنامه های «عزاداران بیل»، «چوب به دستهای ورزیل»، «دیکته و زاویه» از غلامحسین ساعدی به حکومت شاه می تازد و «مزرعه حیوانات» و «۱۹۸۴» از جورج اورول که بر اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی می تازد، در آثار این دو نویسنده استعاره و تمثیل معلوم است که نسبت به چه نوع سیاستی زاویه گرفته اند، گفت: در این نمایش این زاویه کاملا مشخص نیست و این مساله مندی مشخص نیست چرا و به کدامین تفکر سیاسی است.
این منتقد تئاتر با اشاره به اینکه نمایش به لحاظ تکنیکی خیلی خوب عمل می کند، گفت: هرچند به لحاظ ساختاری شیوه اتخاذ شده با محتوا همگن نیستند و این باعث شده که من با یک اثر گنگ مواجه باشم.
وی با اشاره به متن های تمثیلی و استعاری همچون نمایشنامه های «عزاداران بیل»، «چوب به دستهای ورزیل»، «دیکته و زاویه» از غلامحسین ساعدی به حکومت شاه می تازد و «مزرعه حیوانات» و «۱۹۸۴» از جورج اورول که بر اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی می تازد، در آثار این دو نویسنده استعاره و تمثیل معلوم است که نسبت به چه نوع سیاستی زاویه گرفته اند، گفت که در این نمایش این زاویه کاملا مشخص نیست و این مساله مندی مشخص نیست چرا و به کدامین تفکر سیاسی است و همین خود نکتۀ بازدارنده ای برای درک و تاثیر مطلوب تر.
آشفته در بخش دیگری از صحبت های خود انتخاب طراحی صحنه را زیبا و متفکرانه دانست و گفت: یک دستی و انسجام بازیگرها و عدم غلبه احساسات در بین بازیگران و نیز کنترل و مهار بازیگران باعث شد تا بازی ها نه بر پایه احساسات تند و تیز، که بر پایه بیان بدنی و اتکای به بیان درست کلمات دیده شوند. کارگردان همه بازیگران را بنا به یک دستور، یک خواست و یک نگاه یکی کرده است تا مقصود خود را القا کند.
در ادامه هومن نجفیان با اشاره به اینکه تئاتر امروز در شرایط بدی به سر می برد و در محاق است، گفت: این نمایش گرچه با ایراداتی همراه است اما در نقد آن باید این موضوع را مدنظر قرار دهیم. به عبارتی درست است که اسب های نمایش در انبار هستند اما باعث می شود که تئاتر ایران بتازد و پیش رود.
نجفیان افزود: یکی از اقدامات بسیار خوب کارگردان نمایش را انتشار متن نمایشنامه بود که این فرصت را به ما می داد تا متن نمایشنامه را نیز مطالعه کنیم.
وی در ادامه گفت: در مطالعه متن اسب های انباری، متوجه شدم، متنی که رضا گشتاسب نوشته با اجرایی که رضا کرمی زاده کارگردانی کرده فرق دارد.
نجفیان با اشاره به اینکه گشتاسب در صحنه اول خیلی خوب موقعیت و شخصیت ها را تعریف می کند و به مخاطب می گوید که اینها کیستند و اینجا کجاست و …، تصریح کرد: این توصیف صحنه ما را به یاد بکت و دکتر ساعدی می اندازد. ساعدی در لال بازی همین شرح صحنه ها را جلو می برد . لال بازی پانتومیم نیست ولی نزدیک به کار بکت می شود. یکت آنقدر شرح صحنه می دهد که یک متن مستقل با حذف دیالوگ می نویسد.
وی با تاکید بر اینکه در صفحه اول متن گشتاسب شبیه همان کار استاد ساعدی و جناب بکت بوده است، اضافه کرد: رضا گشتاسب هم از رئالیسم جادویی مارکز و ساعدی و هم از درام استاد بکت و یونسکو و تبار ابزورد می آید و این دو را به هم پیوند می زند.
وی افزود: از ابتدا ما با یک متن بکتی همراه می شویم که در ادامه و یک سوم نهایی اجرا این زبان و بیان حالت انقلابی و برشتی به خود می گیرد که چندان سنخیتی با آن شروع و میانه نخواهد داشت. بنابراین باید تکلیف کارگردان با اجرایش مشخص باشد و اگر قرار است که اتفاقی خلاف آمد متن اجرا شود باید در ابتدا از نویسنده بخواهد که این تغییرات را در متن به وجود بیاورد و مثل کاشت، داشت و برداشت می ماند و چون این تغییرات در متن اعمال نشده و کاشتی صورت نمی گیرد پس برداشتی هم در زمان تغییرات به ثمر نمی رسد.
رضا کرمیزادهنیر در این نشست، ابتدا مختصرا از رابطهی خود با رضا گستاسب، نویسندهی اسبهای انباری و گذشته و مسیری که خود و گروه خود در این سالها طی کردند و فراز و نشیب کارنامهی کاری خود و چند و چون سیر هنریاش صحبت کرد.
وی در توضیح تفاوت و اختلافات موجود در متن و اجرا این نکته را متذکر شد که داستان رضا گشتاسب در جهت توصیف یک نظام کمونیستی برآمده بود، قشر توده و کارگری که توسط یک سیستم احاطه میشوند و… و من برای اجرای خود نظام سرمایهداری، سیاسی و کمونیستی را با یکدیگر ترکیب کردم و فاصلهی اندک طبقات اجتماعی را که نویسنده برای جامعه خود در نظر گرفتهبود،افزایش دادم و با نشان دادن خانوادههایی که نظام سیاسی با قواعد خاص خود به درون آنها ورود کرده و تاثیرات بارز خود به آن تحمیل میکند، قدرت سرمایه و آن نظام والا را به نمایش بگذارم.
بازدیدها: 68